شعر در مورد افسردگی
شعر در مورد افسردگی
شعر در مورد افسردگی ,شعر در مورد افسردگی,شعر درباره افسردگی,شعر طنز در مورد افسردگی,شعری درمورد افسردگی,شعری در مورد افسردگی,شعر درمورد افسردگی,شعر درباره افسردگی,شعری درباره افسردگی,شعری درباره ی افسردگی,شعر افسردگی,شعر افسردگی کوتاه,شعر افسردگی امین حبیبی,شعر درباره افسردگی,شعر های افسردگی,شعر نو افسردگی,شعر در مورد افسردگی,شعر برای افسردگی,شعر ضد افسردگی,شعر راجب افسردگی,شعری درباره افسردگی,شعری درباره ی افسردگی,شعر های افسرده,شعر نو افسرده,شعر در مورد افسردگی,شعر طنز در مورد افسردگی,شعری درمورد افسردگی,شعری برای افسردگی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد افسردگی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
جمله حیرانیم افسردگیست
جمله افسردگی از مردگیست
شعر در مورد افسردگی
افسردگی عشق ز افسردگی ماست
هنگامه مجمر خنک از خامی عودست
شعر در مورد افسردگی
خاک گشتی (بیدل) از افسردگی
خون منصوری نیاوردی بجوش
شعر درباره افسردگی
افسردگی گل نکشد آفت چیدن
(بیدل) چقدر گردش رنگست حصارم
شعر طنز در مورد افسردگی
بگیرد خوشی، جای پژمردگی
نه اندیشه ماند، نه افسردگی
شعری درمورد افسردگی
طبع را افسردگی بخشد مدام
مولوی باور ندارد این کلام
شعری در مورد افسردگی
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
شعر درمورد افسردگی
افسردگی این طوراگر ریشه دواند
ترسم که خزان برشجر طورنبخشد
شعر درباره افسردگی
بمردم زنده اندر مردگی شیخ
نباشم اندرین افسردگی شیخ
شعری درباره افسردگی
پیر گفتش چون شود ظاهر جماد
عالم افسردگی کن اعتقاد
شعری درباره ی افسردگی
زنده شو وین مردگی از خود ببر
گرم گرد افسردگی از خود ببر
شعر افسردگی
بامدادان کز آفتاب نشور
شود افسردگی ز جانش دور
شعر افسردگی کوتاه
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
شعر افسردگی امین حبیبی
ای خوش آن مجذوبی و دل بردگی
آه زین دل گیری و افسردگی
شعر درباره افسردگی
با همه افسردگی مفت تماشائیم ما
موجها دارد پری چندانکه مینائیم ما
شعر های افسردگی
نتوان بسعی آبله افسردگی کشید
خشتی نچیده ایم به تعمیر خواب پا
شعر نو افسردگی
مانع جولان شو قم پای خواب آلود نیست
تار نتواند دهد افسردگی آهنگ را
شعر در مورد افسردگی
آگاهی و افسردگی دل چه خیال است
تا دانه بخود چشم کشود است نهال است
شعر برای افسردگی
تهمت افسردگی بر طینت عاشق خطاست
ناله هر جا آینه گردید آزادی نماست
شعر ضد افسردگی
دلیل کاروان وحشتم افسردگی تا کی
خروشی گل کنم شمعی بفانوس جرس سوزم
شعر راجب افسردگی
چو بوی گل زچه افسردگی مقید رنگی
تو دست قدرتی ای بیخبر چرا ته سنگی
شعری درباره افسردگی
با همه خاموشی و افسردگی
در دلم تیر نگاهت کار کرد
شعری درباره ی افسردگی
دلا! باز این همه افسردگی چیست؟
به عهد گل، چنین پژمردگی چیست؟
شعر های افسرده
شنیدم گرم داری حلقه، ای دوست!
بهائی! باز این افسردگی چیست؟
شعر نو افسرده
با همه افسردگی جوش شرار دلیم
خفته پریخانه ئی در بغل سنگ ما
شعر در مورد افسردگی
نفس سرمایه بیتابی است افسردگی تا کی
مکن شمع مزار زندگانی استخوانها را
شعر طنز در مورد افسردگی
افسردگی تلافی جولان چه همت است
ای قطره از محیط گذشتی گهر برا
شعری درمورد افسردگی
گر چه از افسردگی ها چون چراغ کشته ام
می تواند یک نگاه گرم، گیراندن مرا
شعری برای افسردگی
خشک بر جا مانده ام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا
شعر در مورد افسردگی
سوختم در دوزخ افسردگی، یارب که گفت
روی گرم از آتش سوزان نبیند عود من
شعر در مورد افسردگی
سوختم ز افسردگی یارب درین محفل ، کجاست
سینه گرمی که بتوان کرد ازو روشن چراغ؟
شعر درباره افسردگی
صائب که بارها به سخن داده است جان
ز افسردگی کنون به سخن دل نمی دهد
شعر طنز در مورد افسردگی
ز افسردگی غیر نرنجید گرم عشق
کاندر تموز مردم تشنه ست برف جو
شعری درمورد افسردگی
افسردگی بس است که باد خزان شود
آه ار به بوستان جمال تو سر دهم
شعری در مورد افسردگی
تا زمستان را بود دم سردی و افسردگی
تا بهاران را بود جان بخشی و جان پروری
شعر درمورد افسردگی
برون آی از نقاب شرم تا از خود برون آیم
که از افسردگی پا در حنا دارد سپند من
شعر درباره افسردگی
ترا چون باده در زندان گل، افسردگی دارد
به جوشی می توانی زین سر خم خشت برداری
شعری درباره افسردگی
رگ خواب است از افسردگی ها رشته اشکم
به هویی این گرانخوابان غفلت را به راه افکن
شعری درباره ی افسردگی
من که بر لب داشتم ز افسردگی مهر سکوت
بر گرفتم مهر و بگرفتم ثنا خوانی ز سر
شعر افسردگی
ز افسردگی غیر نرنجید گرم عشق
کاندر تموز مردم تشنه ست برف جو
شعر افسردگی کوتاه
هر جسم کو عرض شد جان و دل غرض شد
بگداز کز مرض ها ز افسردگی بتر نی
شعر افسردگی امین حبیبی
گر بوی گل ز برگ افسردگی کشد
جولان شوق می کشد از خواب پا نقاب
شعر درباره افسردگی
آرمیدن بیقرار شوق را افسردگی است
چون بیکجا میشود ساکن زبون میگردد آب
شعر های افسردگی
از دل افسرده جز افسرده دل آگاه نیست
آنکه داند وحشت شبهای تار من تویی
شعر نو افسردگی
ذکر گرم راه سازد سالک افسرده را
آتش افسرده را از باد دامان چاره نیست
شعر در مورد افسردگی
شوق واماندگی نصیب مباد
دل افسرده ناله دگر است
شعر برای افسردگی
(بیدل) بناتوانی خود ناز میکنم
پرواز آشیانی افسرده بالیم
شعر ضد افسردگی
چرا باید چنین افسرده بودن
بصبح زندگانی مرده بودن
شعر راجب افسردگی
کیم من، دردمندی، ناتوانی
اسیری، خسته ای، افسرده جانی
شعری درباره افسردگی
گل یخ، بخوانندش و ای شگفت
کزو باغ افسرده، گرمی گرفت
شعری درباره ی افسردگی
ز گلچهرگان سربرافراختی
که با جان افسرده ای ساختی
شعر های افسرده
عشق بی گریه شوری ندارد
شمع افسرده نوری ندارد
شعر نو افسرده
نمی گیرد تنور سردنان را
تن افسرده چون باجان برآید
شعر در مورد افسردگی
خوش بنگر در همه خورشیدوار
تا بگذارند که افسرده اند
شعر طنز در مورد افسردگی
افسرده شدیم و زرد گشتیم
از زمزمه دم خزانی
شعری درمورد افسردگی
دلت را هر زمان نقشی تنت یک نقش افسرده
از آن افسرده ای که تو بر آنی نه ای با این
شعری برای افسردگی
نه کس که زجور دهر افسرده نبود
نی گل که درین زمانه پژمرده نبود
شعر در مورد افسردگی
خسروا، در دل افسرده نگیرد غم عشق
هست جایی اثر سوز نمک کافگارست
شعر در مورد افسردگی
افسرده جمال خط خوبان چه شناسد؟
کین سرمه نه شایسته ناقص بصران شد
شعر طنز در مورد افسردگی
افسرده وصل جوید در دل نه داغ
هجران بر می مگس نشیند، پروانه می نگنجد
شعر درباره افسردگی
خسرو حدیث درد تو، باری کجا کند؟
زیرا که نیست در تن افسرده بوی دل
شعری درمورد افسردگی
قیمت قامت او را من بیدل دانم
ورنه این یک دوسه افسرده چه دانند او را؟
شعری در مورد افسردگی
گر نشنوی حکایت دل، این شگفت نیست
افسرده خود کجا شنود ماجرای دل؟
شعر درمورد افسردگی
بس دل افسرده سر انداز شد
از دم چون تیغ سر انداز من
شعر درباره افسردگی
بی زمزمه حمد تو قانون سخن را
افسرده چو خون رگ تار است بیانها
شعری درباره افسردگی
هر قدر افسرده گردد شعله از خود میرود
در شکست بال پرواز دگر داریم ما
شعری درباره ی افسردگی
بحر طوفان جوشی و پرواز شوخی موج تست
مانده ئی افسرده و لب خشک چون ساحل چرا
شعر افسردگی
چشم واکن گلخن ناسوت ماوای تو نیست
بر کف خاکستر افسرده بندی دل چرا
شعر افسردگی کوتاه
عمرها شد آتشم افسرده است اما نفس
میزند دامن نمیدانم کی افروزد مرا
شعر افسردگی امین حبیبی
ساز آزادی همان گرد شکست آرزوست
هر قدر افسرده گردد رنگ سامان پر است
شعر درباره افسردگی
خلق خواری را بنام آبرو می پرورد
قطره افسرده را (بیدل) گهر باید ستود
شعر در مورد افسردگی
- ۰ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۳۷